جدول جو
جدول جو

معنی مصادره کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مصادره کردن
باز گرفتن، تاوان گرفتن، باز خو است کردن تاوان گرفتن جریمه کردن، مطالبه کردن مواخذه کردن: احسان پادشاه آنست که بر مردم بهانه نگیرد و منقصتها نجویند و مصادره نکنند
فرهنگ لغت هوشیار
مصادره کردن
ضبط کردن، گرفتن (دارایی و اموال) ، تاوان گرفتن، مطالبه کردن، جریمه گرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
گفت و گو کردن گفتگو کردن با رجلی سیاسی یا علمی یا ادبی
فرهنگ لغت هوشیار
مباحثه و مجادله کردن} با هیچ نادان مناظره مکن،) (قابوسنامه نف. 39)
فرهنگ لغت هوشیار
کابیدن ستیزیدن بزرگی خود را بر دیگری ثابت کردن، جنگ کردن معارضه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصافحه کردن
تصویر مصافحه کردن
دست یکدیگر را گرفتن برای اظهار دوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
آشتی کردن پیمان آشتی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
داماد شدن، بدامادی برگزیدن داماد کردن: از امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه - السلام است که از او ترسیدند دشمنان خدای... وز خلق رسول علیه السلام مراو را گزید ومر او را بخویشتن کشید چه بدانچ با او مصاهرت کرد تا امروز فرزندان او فرزندان رسول اند و چه مر او را وصی خویش بغدیر خم وهمگنان را بولایت او اشارت کرد، خویشی کردن بوسیله زن دادن و زن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصابرت کردن
تصویر مصابرت کردن
شکیبیدن شکیبایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذاکره کردن
تصویر مذاکره کردن
گفت و گو کردن گپ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخابره کردن
تصویر مخابره کردن
دخشکاندن خبری را بوسیله تلگراف یا تلفن ابلاغ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پتکارتن پیکاردن پیکار کردن ستیزیدن جنگیدن: و با ما مجادله و مضاربه کنند، خصومت کردن دشمنی ورزیدن، مباحثه کردن در مسئله ای بنحوی که هر یک از طرفین بخواهد رای خود را بمخاطب بقبولاند
فرهنگ لغت هوشیار
دور شخصی (یا اشخاصی) یا محلی را احاطه کردن بطوری که رابطه او (آنان) با خارج قطع گردد
فرهنگ لغت هوشیار
پیشی جستن، شتابی کردن، یازیدن دست یازیدن دست به کار شدن پیشی جستن، تعجیل کردن، اقدام کردن بکاری: مسعود... بتعجیل تمام مسرعان به امیر خراسان دوانید که... بجنگ سلجوقیان مبادرت نماید
فرهنگ لغت هوشیار
ور تنیدن داد و ستد کردن معاوضه کردن چیزی را، تبدیل کردن وجه رایج کشور دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
Compromise
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
Consult
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
Interview
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
Barter, Exchange
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مذاکره کردن
تصویر مذاکره کردن
Negotiate, Parley
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
Dispute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محاصره کردن
تصویر محاصره کردن
Beleaguer, Beset, Besiege
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محاصره کردن
تصویر محاصره کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
comprometer-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
entrevistar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
consultar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مذاکره کردن
تصویر مذاکره کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
einen Kompromiss finden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
interviewen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
tauschen, austauschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محاصره کردن
تصویر محاصره کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
bestreiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
konsultieren
دیکشنری فارسی به آلمانی